اگه حسادت نبود ...
یه شوهر برا تموم زنای دنیا کافی بود
در یا متلاطم و کشتی رقصان در نزدیکی صخره ای بس بزرگ بود.
صدایی مهیب!
همه بر عرشه آمدند. موجی بس بزرگ بود.
صدایی دیگر!
عده ای به درون دریا پرتاب شدند و بقیه آنهایی که از ترس نمرده بودند ٬ سوار قایقهای نجات شدند و به ساحل رسیدند و آنهایی که به دریا افتادند بعضی شنا کنان خود را به الواری رساندند و برخی در آب متلاطم فرو رفتند. از آنان بعضی خوراک نهنگها شدتد و دیگران در دل صدفها فرو رفتند و چندی بعد مروارید شدند.