شمع

در یا متلاطم و کشتی رقصان در نزدیکی صخره ای بس بزرگ بود.
صدایی مهیب!
همه بر عرشه آمدند. موجی بس بزرگ بود.
صدایی دیگر!
عده ای به درون دریا پرتاب شدند و بقیه آنهایی که از ترس نمرده بودند ٬ سوار قایقهای نجات شدند و به ساحل رسیدند و آنهایی که به دریا افتادند بعضی شنا کنان خود را به الواری رساندند و برخی در آب متلاطم فرو رفتند. از آنان بعضی خوراک نهنگها شدتد و دیگران در دل صدفها فرو رفتند و چندی بعد مروارید شدند.

نظرات 2 + ارسال نظر
بابالنگ دراز شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:19 ب.ظ http://shiva-omid.blogsky.com

بابا شمل جان

سلام .تبریک می گم بلاگ قشنگ و خوبی داری.
منم به روی بلاگت دریچه ای باز کردم.
موفق باشی

شیوا یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:13 ب.ظ http://www.shiva-omid.blogsky.com

سلام بلاگت قشنگه و آرامش بخش !
شاد باشی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد