نامه ای به خدا

آن قدر درد دل دارم که دیگه تو دلم جا نمیشه!
مثل همیشه دردم را رو کاغذ می نویسم...
تا کمی سبک شوم
اما ای کاش کسی درد دلم را می شنید
دردم را به هیچ کس نمی گویم
نفت را می ریزم
کاغذ را آتش می زنم
و تمام حرف هایم دود می شود.
نظرات 8 + ارسال نظر
نگار دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:22 ب.ظ

سلام
چقدر درد دل داری اندازه همه همه همینقدر درد دارند درد دل فرق میکنه درد واقعی رو اصلا دل نداری که بنویسی چون داره تو رو ذره ذره آب میکنه اما بازم برای خدا بگو صبورتر از این حرفهاست

هدی دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:11 ب.ظ http://hodahodi.persianblog.com

کار خوبی نیست !
:پی

*** سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:42 ب.ظ

قربون درد دلت برم .بگو همه رو با گوش جان می شنوم

آقا ساســـــــــــان پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:44 ق.ظ http://sasan172.persianblog.com

سلام بابا شمل؛ خوبی؟ جوابت رو از خدا گرفتی؟ آتیش زدی؟ چارلی‌چاپلین رو چی؟ نوشته‌هات... درد و دل‌هات... کو ؟ کجا رفت؟ نفت چرا؟!!! ... تو را چه می‌شود.... من دیووونه شدم.

کریم یکشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 02:40 ق.ظ http://www.aghamirak.persianblog.com

آلزایمر

بلندگوها بیهوده نام مرا تکرار می کنند،
در این ازدحام شب عید
چه کسی به یاد من خواهد بود؟
چه فرقی می کند من پیراهن آبی پوشیده باشم
یا شلواری به رنگ قلوه سنگ های این پارک گیج و خسته؟
وقتی عشق آلزایمر گرفته است
چه فایده که از بلندگوها جار بزنند
مردی که گم شده
مثل بچه ها رفتار می کند و
نام دختری را به زبان می آورد که سال ها پیش
در همین پارک گم شده است؟!

مهرداد پنج‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:30 ب.ظ

خدایا آن خواهم که هیچ نخواهم معبودا کریما از دست رفته فرصت تا کی صبور باشم؟ الهی بزرگی و کریم درد دل مرا می دانی و می شنوی می دانی چطور بوده ام آگاهی از درد دل ما در ایام مهربانی و رمضان ومیلاد کریم اهل بیت به حق امام حسن حاجات مارا برآورده نما . آمین

shina پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:54 ق.ظ

سلام چه خبره این همه هم دردو دل میشه اخه.خسته نباشی بابا

سعید دوشنبه 17 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:10 ب.ظ

عععععااااالللللیییییههههه عالیه من گوش می دهم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد